برگردان جلیل پژواک
معرفی
در اواخر خزان سال ۲۰۱۲، یک سال پیش از شروع جنگ داخلی سوریه، بهنظر میرسید که فعالان اپوزیسیون پیوسته کنترل شان را بر واقعیت و اوضاع از دست میدهند. با ادامهی نبرد آنها با وفاداران اسد، توضیحشان برای اینکه چرا هنوز موفق نشدهاند رژیم سرکوبگر بشار اسد را از جا برکنند، عجیبوغریبتر میشد. شورشیان گزارش دادند که در میان دشمنانشان انواع «مزدوران» از جمله مصریها، یمنیها و بهصورت غیرقابلباور، افغانها دیده میشوند. سرانجام، یکی از گروههای شورشی سوریه توانست جنگجوی سراسیمهی افغان را با ظاهر ژولیده و پریشان و ویژگیهای خارجی دستگیر کند که خودش را به دوربینها مخالفان مرتضا حسین معرفی کرد. از آن به بعد، لوای فاطمیون یا لشکر فاطمیون، وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و تقریبا بهطور کامل متشکل از شیعیان افغان، یکی از اجزای اصلی میدان جنگ سوریه شد. این گروه برخی از خطرناکترین خطوط مقدم جنگ را پیش میبرد و برخی از ماموریتهای جنگی برجسته را از طرف رژیم اسد رهبری میکند. آنها تحت رهبری ایران فعالیت میکنند که نمایندهی آن در سوریه و میدان جنگ، جنرال قاسم سلیمانی است.
فاطمیون از کجا آمد؟
کیهان، روزنامهی محافظهکار ایران تاریخچهی نیمهرسمی لشکر فاطمیون را براساس آنچه که روزنامه ادعا میکند مصاحبهها با کهنهسربازان این گروه است، منتشر کرد. روزنامه دریافته است که منشأ این لشکر تعداد کوچک و در نوسان داوطلبانی است که بهعنوان سپاه محمد سازمان یافته بودند. سپاه محمد ابتدا علیه اشغال شوروی در افغانستان جنگیدند و بعدها به بسیج جمعی آیتالله روحالله خمینی برای جنگ ایران ـ عراق که در اصطلاح رژیم جمهوری اسلامی به عنوان «جنگ تحمیلی» یاد میشود، لبیک گفتند. کیهان میگوید که حتا در آن زمان، حداقل یک جنگجو بهخاطر جانفشانیاش برای جمهوری اسلامی، تابعیت ایران را دریافت کرد. این گروه در دههی ۱۹۹۰ برای مبارزه با جنبش نوپای طالبان به افغانستان بازگشت اما براساس گزارش کیهان، بعدا مجبور شد که منحل شود. جنگجویان آن بار دیگر پس از ۲۰۰۱ و حملهی امریکا به افغانستان، از ترس پیگرد دولت جدید افغانستان و حامیان ائتلاف تحت رهبری امریکا، از کشورشان فرار کردند. براساس این مقاله، با آغاز جنگ سوریه، علیرضا توسلی فرمانده این گروه که به نام ابوحامد شناخته میشود، و محمدباقر علوی روحانی ارشد این گروه، از دولت ایران خواستند که ۲۲ تا ۲۵ جنگجو که در اطراف مشهد زندگی میکردند، برای دفاع از حرم بیبی زینب به سوریه فرستاده شوند. این درخواست به سرعت در تهران تحت چتر جدید «فاطمیون» تایید شد. گفته میشود که در روزهای اول، این گروه با کتائب سیدالشهدا گروه شبه نظامی عراقی وابسته به کتائب حزبالله که از تابستان ۲۰۱۳ در سوریه فعال است، و تشکیلات دیگر مانند حزب الله لبنان، همکاری نزدیک داشته است. با توجه به تاریخچهی این گروه، رهبری توسلی و فداکاریهای گروهش توانستند به سرعت هزاران افغان دیگر را بسیج کنند. برخی از این افغانها از قبل در دمشق اقامت داشتند و دیگران در ایران زندگی میکردند. دو گروه ۱۵ و ۲۲ نفرهی دیگر، هرکدام با پیشینهی مشابه، به سرعت وارد این جنگ شدند. روزنامهی کیهان یادآور میشود، فاطمیون با اینکه هنوز هم با سایر گروههای سپاه پاسداران همکاری نزدیک دارد، به اندازهیی رشد کرده است که حالا تشکیلات رسمی شبهنظامی، «غوند» و بالآخره لشکر خودش را راه انداخته است.
تفکیک واقعیت از افسانه
گزارش تاریخی کیهان اگرچه به وضوح به خاطر اهداف تبلیغاتی به شدت شاخ و برگ داده شده است، اما به نظر میرسد که با قصههای زندگی فردی فرماندهان ارشد فاطمیون که در نبرد کشته شدهاند و کسانی که شرح زندگیشان را میتوان بازگو کرد، مطابقت دارد. بهعنوان مثال، علیرضا توسلی بنیانگذار و اولین رهبر این تشکیلات، طبق زندگینامهاش در دهه ۱۹۸۰ از افغانستان به ایران نقل مکان کرده است. او به «غوند» ابوذر پیوست که شاخهی اولیهی سپاه پاسداران بود و عمدتا از جنگجویان شیعهی افغانستان تشکیل شده بود؛ کسانی که خود را وقف انقلاب اسلامی خمینی کرده بودند. غوند ابوذر در پادگان رمضان در کردستان ایران مستقر بود و با نیروهای صدام حسین و جداییطلبان کُرد رویارویی میکرد. براساس گزارش و آمار رسمی ایران، دو هزار تن از اعضای این غوند در طی درگیری با عراق جان دادهاند. گفته میشود که در دهه ۱۹۹۰، توسلی برای مبارزه با جنبش طالبان به افغانستان بازگشته است. سایر فرماندهان فاطمیون نسل وی، چون سید حکیم، حسین فدایی ابدارچایه، رضا خاوری، سید ابراهیم و دیگران شرح زندگی مشابهی از خدمت در جنگ ایرانـعراق، یا به قول جمهوری اسلامی، «دفاع مقدس» و نیز مبارزه علیه طالبان در دهه ۱۹۹۰ دارند. به گزارش رسانهی ایرانی دفاع پرس، سید حکیم که در سال ۲۰۱۶ در سوریه کشته شد، آخرین فرمانده فاطمیون بازمانده از آن نسل بود.
با اینحال، فراتر از انگیزههای شخصی و سابقهی افراد، روایت و تاریخ، به سرعت شروع به انشعاب و واگرایی میکنند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تلاش اولیه برای مشروعسازی حضور جنگجویان خارجی و منحرفکردن توجهات از روشهای استخدام بیملاحظهاش، شروع به تقویت و ترویج روایت «مقاومت بومی» در سوریه کرد. در روایت سپاه پاسداران، افغانها نهتنها برای دفاع از زیارتگاههای شیعه در دمشق، داوطلب شدند بلکه برای حفاظت از جامعهی کوچک مهاجران هزاره که از دهه ۱۹۹۰ پس از حملهی گروههای سنی رادیکال در اطراف مسجد مقدس زینب سکونت دارند، نیز داوطلب شدند. در این نسخه از رویدادها، ایران که همچنان پافشاری میکند، ماموریتش در سوریه صرفا مشورتی است، به داوطلبان افغان تنها در تلاششان برای رسیدن به دمشق کمک میکرد تا اینکه سازمان به اندازه کافی برای مدیریت امور و تدارکاتش، رشد کرده باشد. در واقع، جامعهی افغانها در اطراف حرم بیبی زینب قبل از شروع درگیری در سوریه، بسیار کوچک بود، طوریکه تعداد آنها از ۲۰۰۰ نفر اضافه نبود، بسیاری از آنها دوباره آواره شده بودند و یا در ۲۰۱۳ سعی کردند از سوریه فرار کنند. این جامعه مساعدت قابلملاحظهیی به نسخهی اولیه و یا بعدی فاطمیون که به سرعت بهعنوان یک گروه ایدئولوژیک و نهادی وابسته به سپاه پاسداران ظهور کرد، نداشت. در واقع، همانطور که احمد شجاع اشاره میکند، اعضای فاطمیون معمولا تنها مجاز به بازدید از قبل برنامهریزیشده از زیارتگاه، در اول و آخر ماموریتشان در سوریه بودند. همچنین آنها اجازه نداشتند با ساکنان افغان سوریه تعامل داشته باشند. با اینکه پای تلاشها برای سربازگیری، با هماهنگی نمایندگان رسمی ایران بعضا به افغانستان هم رسید، اما اکثریت تازهسربازان فاطمیون از طبقهی بزرگ مهاجران و پناهندگان محروم افغان در ایران، استخدام شدند. بنابراین، هنگامی که توسلی در اوایل سال ۲۰۱۵ در نبردی در استان درعا در جنوب سوریه جان باخت، جسدش همانند حدودا ۹۰۰ جنگجوی دیگر فاطمیون که پژوهشگر علی الفونه آن را مستند کرده است، به ایران بازگردانده و دفن شد، نه در افغانستان. در واقع، رضا بخشی معاون توسلی که درست ۱۰ روز پیش از فرماندهش کشته شد، کلا در ایران متولد و بزرگ شده بود. گفته میشود پس از اینکه این دو در سوریه کشته شدند، تشکیلات فاطمیون بهطور کامل تحت فرماندهی مستقیم افسران سپاه پاسداران درآمد.
تعداد جنگجویان فاطمیون
تعداد انگشتشمار اولیه کهنهسربازان جنگ ایرانـعراق و مبارزه با طالبان در افغانستان، جنبش فاطمیون امروز شده است. حسینی توسلی در مصاحبهاش با رجا نیوز گفت که نخستین گروه داوطلب ۲۲ نفر بودند که در اواخر سال ۲۰۱۲ وارد سوریه شدند. ظاهرا به دنبال این گروه، گروه ۱۵ نفری دوم و گروه ۲۲ نفری سوم، از جمله خودش، وارد سوریه شدند. به گفتهی توسلی، دستهی پنجم متشکل از ۱۰۰ داوطلب، یعنی پنج برابر اندازهی اولی بود. ظرف مدت سه سال، این تشکیلات به چند هزار تن میرسد. برآورد نیروی عددی [تعداد جنگجویان] فاطمیون در طول جنگ، بسته به منابع بهطور قابلتوجهی متفاوت است. بهنظر میرسد که شمار ۲۰ هزار نفری که اغلب در رسانهها ذکر میشود، از گزارش مشرق نیوز، خبرگزاری وابسته به سپا پاسدران سرچشمه گرفته است. الجزیرهی انگلیسی پس از تایید سایر مقامات نظامی و صحبت با دگروال بازنشسته سپاه پاسداران و حسین کنعانی مقدم، عضو میانهرو مجلس ایران، همین رقم را معتبر محسوب کرده است. آقای مقدم تعداد جنگجویان فاطمیون را «دهها هزار» تخمین زده است، هرچند که منشأ این گروه را اشتباها به خود افغانستان نسبت داده است. محمدحسن حسینی فرمانده کشتهشدهی فاطمیون، با اذعان به نوسانات در تعداد جنگجویان این گروه بهدلیل نوبت اعزامها، دسترسی به تدارکات و نیاز به مهارتهای خاص میدان جنگ، شمار مجموعی آنها را واقعبینانهتر یعنی ۱۲ تا ۱۴ هزار جنگجو خوانده است. ترفیع فاطمیون از غوند به لشکر (لوا) در سال ۲۰۱۵ نیز به نقل از خبرگزاری الف ایران نشان میدهد که این گروه حداقل ۱۰ هزار جنگجو دارد. چنین برآوردهایی در صورتی که منابع ایرانی و فاطمیون افرادی را که در نوبت هستند و یا کسانی را که مشغول فعالیتهای فرهنگی و واحدهای پشتیبانی این تشکیلات هستند نیز به حساب بیاورند، ممکن است معتبر دانسته شوند. مقامات مخالف مستعد گسترش تهدید حمایتشده از سوی ایران هستند بهطور عموم از تعداد بسیار کمتر، یعنی بین ۴ تا ۸ هزار جنگجو صحبت میکنند. چنین برآوردهایی با گزارش فراریها و اسیران، از جمله حمید علی که به سازمان دیدبان حقوق بشر گفته است در پایگاههای نظامی فاطمیون در حلب، حما، لتاکیا، دمشق و حمس ۳ تا ۴ هزار جنگجو مستقر است، مطابقت میکند. حکایت علی در مورد حدود ۴۰۰ جنگجو در هر بخش با پروپاگندی که توسط دفاتر رسانهیی فاطمیون منتشر شده است نیز مطابقت میکند. گروههای رسانهیی فاطمیون معمولا بیش از یک یا دو «تولی» سپاه پاسداران را که هرکدام حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ جنگجو دارند، در یک قاب نشان نمیدهند. نیروی انسانی در نبردهای بزرگتر، نظیر بازپسگیری پالمیرا از داعش در سال ۲۰۱۵، نیز در سطوح مشابه بوده است.
منبع روزنامه اطلاعات روز کابل:
Read more:https://etilaatroz.com/67371/afghan-fighters-syrian-civil-war/#ixzz5V6NStIhv