احمد بهزاد عضو مجلس نمایندگان و شورای عالی مردمی جنبش روشنایی
فاجعه قتل عام نیروهای امنیتی کشور را باید جدی گرفت.
کشتار منسوبین نظامی و امنیتی توسط شبه نظامیان طالبان در چند ولایت؛ مانند بادغیس، فاریاب و اخیرا در هلمند، بار دیگر این پرسش را نزد جامعه مطرح کرده است:
«آیا این قتل عام ها محصول ضعف نهادهای نظامی و امنیتی کشور و قوت نظامی طالبان است؟ یا مشکل در جای دیگری است؟»
در اکثر این رویدادها، قتل عام سربازان و افسران معمولا پس از درگیری های طولانی، در محاصره قرار گرفتن نیروهای دولتی، اتمام مهمات و تجهیزات نظامیشان و نرسیدن کمک و نیروی پشتیبانی اتفاق میافتد.
تا کنون مقامات ارشد نظامی و امنیتی کشور در مورد تنها گذاشتن نیروهای درگیر و محاصره شده، پاسخ قانع کنندهای به افکار عمومی ندادهاند. معقول نیست که بپذیریم مجموعه نهادهای امنیتی و نظامی کشور همراه با پشتیبانی اکمالاتی، اطلاعاتی، هوایی و ماهوارهای حامیان خارجیشان (حمایت قاطع ناتو در افغانستان) به اندازهای ناتوان شده باشند که قادر به نجات صدها سرباز و افسر در نزدیکی یک قلاردو نباشند.
عدم توانایی نهادهای امنیتی کشور برای کمک رسانی و نقل و انتقالات به موقع نظامی زمانی غیر قابل باور میشود که مشاهده می شود این نهادها در جایی که «بخواهند» و «اراده داشته باشند» انبوهی از نفرات و تجهیزات جنگی را از زمین و هوا در کمترین زمان ممکن منتقل و مستقر می سازند؛ مانند آنچه که در روزهای پایانی سال ۱۳۹۷ در مزارشریف اتفاق افتاد.
با وجود توانایی حکومت و حامیان آن برای نجات جان سربازان و افسران قوای مسلح کشور، چه علتی میتواند در پس فاجعه ممتد قتل عام «غریب ترین فرزندان» این سرزمین قرار داشته باشد؟!
اگر فرضیه بدبینانه در این خصوص را نپذیریم و منکر حضور عناصر همسو با تروریزم و طالبان در مراکز نظامی و امنیتی کشور شویم، باید در خوشبینانه ترین داوری به غفلت، بیپروایی و ندانمکاری مقامات ارشد اردو، پولیس و امنیت ملی اذعان نموده و درصدد چاره برای توقف قتلعام «غریبترین فرزندان مدافع این سرزمین» باشیم.
هیأت رهبری وزارت دفاع در حال حاضر، حداقل متهم به غفلت و ندانمکاری در چند فاجعه کشتار و قتلعام سربازان و افسران قوای مسلح کشور است. وجدان جامعه با عربدهکشی های مضحک چوکی نشینان کابل قانع نخواهد شد؛ جامعه دلیل این همه فاجعه و این همه بی مبالاتی را می خواهد بداند که چیست؟!