کوچه بازاریها؛ روایتی از ظهور و زوال جنبشهای مدنی
کوچهبازاریها در چهار فصل و ۶۶۰ صفحه نوشته شده است. فصل اول به پیدایش داعش در افغانستان، فصل دوم به گروگانگیری و سربریدن مسافران در زابل و سپس شکل گیری جنبش تبسم، فصل سوم به بررسی ماسترپلان برق افغانستان و تغییر خط برق ۵۰۰ کیلو ولت ترکمنستان از مسیر بامیان به سالنگ و فصل چهارم به جنبش روشنایی پرداخته است.

پته خزانه چیست؟
«پټه خزانه» یا «گنجینه پنهان»، کتابی است که گفته میشود بین سالهای ۱۱۴۱ و ۱۱۴۲هجری قمری به مدت دو سال توسط «محمد هوتک» فرزند «داوود» در قندهار نوشته شده است. مؤلف، در مقدمه این کتاب گفته است که به سفارش «شاه حسین هوتک»، اقدام به تحریر کتاب پته خزانه کرده است. شاه حسین، برادر «محمود هوتک» فاتح اصفهان است که پس از لشکرکشی برادرش به اصفهان، حاکم قندهار شد. شاه حسین و محمود افغان، فرزندان «میرویس خان» هستند که اکنون مقبره میرویس، در منطقه «کهکران» در غرب شهر قندهار قرار دارد. محمد هوتک، کتابش را به سه خزانه تقسیم کرده است که شامل ۵۰ تن از شاعران زن و مرد پشتوزبان قدیم و معاصر نویسنده از قرن دوم تا دوازدهم هجری قمری است. «عبدالحی حبیبی»، مصحح کتاب پته خزانه در مقدمه این کتاب، یادآوری کرده که کتاب را در بهار سال ۱۳۲۲خورشیدی به دست آورده است اما او توضیح نداده که این کتاب چگونه در اختیارش قرار گرفته است. حبیبی که از نویسندگان معاصر افغانستان بود، در بخشی از مقدمهاش نوشته است :

سکوت روشنفکران و نخبگان جامعه هزاره...

تاملی بر گفته های سعادتی در «پاسخ های من»یادداشتی از اصغر سروش عضو شورای عالی مردمی جنبش روشنایی
اصغر سروش
شفقناافغانستان-اصغر سروش عضو شورای عالی مردمی جنبش روشنایی: قبل از اینکه در مورد گفته های آقای سعادتی که در کتابی که تحت عوانِ “پاسخ های من” به دست نشر سپرده بپردازم، چند نکته را با خوانندگان گرامی و وجدان های بیدار در میان میگذارم تا کلیدی شود برای ورود به اصل بحث و صحبت ها.
اول، در بیش از سه سال، شناختی که از آقای سعادتی دارم، او را یک انسان آگاه، با درد، با درک، شجاع، منطقی و ریزبین یافتم. این، برداشت شخصی من از آقای سعادتی است و شناخت حداقلی که از او بدست آوردم.

افغانستان، حکومت و نااندیشی برای ملت

غرابت شورانگیز فریدریش نیچه
برگردان: پیام یزدانجو
جاناتان رِی
زندگینامهی تازهای که دربارهی نیچه منتشر شده نشان میدهد که او مردی آدابدان و به تمام معنا محترم بوده: محجوب، باملاحظه، و اندکی عجیب و غریب.
«من انسان نیستم، من بمبام!» فریدریش نیچه به اینطور مبالغههای پرطمطراق مشهور است، اما اکثر آثار او لحن بیتکلفی دارند و جملاتش همیشه، مثل صدای ناقوسها، ساده و صریح و سرراستاند. حملهی مشهور او به «نظریهپردازها» در کتاب اولشزایش تراژدی(1872) را در نظر بیاورید. نیچه میگوید که نظریهپردازها هرآنچه را که باید دربارهی «ادبیات جهان» بدانیم میدانند – و میتوانند «دورهها و سبکهای آن را نامگذاری کنند، همچنان که آدم به جانوران نام میداد.» اما به جای آن که «در جریان سرد و سهمگین هستی غوطهور شوند»، صرفاً به همین دلخوشاند که «بر کنارهی رودخانه با پریشاناحوالی این سو و آن سو بدوند.»

هزاره ها قوم سپاسگزاراند
ارگ تقریبا اکثر وزیران هزاره را از کابینه بیرون کردهاست. برای جرم محترم اکلیل حکیمی (بنابه گزارش سیگار ۱۱ میلیون دالر را از مالیاتِ ده درصد کریدتکارتِ ملتِ غریبِ افغانستان به جیب زد، از جناب اشرف غنی مدال گرفت، بعد خارج رفت) یک وزیر هزاره بنام وحیدی را پیدا کرد؛ چندبار محکمهی علنی بر او برگزار کرد. این برگزاری محکمهی علنی تمرین بینالملی ارگ برای عدالت بود. ارگ با این محکمهی علنی به هزارهها فهماند که میتوانم وزیرت را بیگناه از وزارت برکنار و محکمه کنم؛ در ضمن به جامعهی جهانی نیز نمایش محکمهی علنی یک وزیر را نشان داد.

در باره ريشه و پيامد برتري طلبيِ نژاديِ سفيد پوست ها!
دولت دولتیار
( به بهانه واكنش و رهبريِ خردمندانه نخست وزير نيوزلند در برابر جنايت و حمله نژاد پرستانه بر مسلمانان)
در يك گزاره كلي مي توان گفت تمدن مدرن غرب در كل و ليبرال دموكراسي غربي از بنياد متناقض است. فرديت، عقل گرايي، علم محوري، آزادي، برابري، تساهل، كثرت گرايي، حقوق بشر و شهروندي و حكومت انتخابي و پاسخگو مهمترين ويژگي هاي تمدن مدرن غرب است اما تضاد ميان نابرابري اقتصادي و آزادي هاي صوري در درون روابط توليد سرمايه داري و گفتمان نژاد باوري به موازات آن در متن نظم ليبرال دموكراسي باعث شده است كه ناسيوناليسم افراطي، بيگانه ستيزي، اسلام هراسي و برتري طلبيِ نژادباورانه سفيد پوست در كشورهاي غربي به مثابه عوارض جانبي و مازادِ ايدئولوژيِ اين روابط به بزرگترين تهديد و خطر بالقوه بر ضد مظاهر و ارزش هاي جامعه دموكراتيك غرب تبديل شود.

از دیوارها و انسان
برگردان: حسام میثاقی
پس از فروریختنِ دیوارِ برلین که به وحدت آلمان انجامید، قرن ۲۱ نوید دورانی بدون مرز و دیوار را میداد. اما این روزها انگار دیوارها و نردههای مرزی در حال بازگشتاند، دیوارهایی که گویی قرار است همهی مشکلاتِ بشر را حل کنند. دیوارهایی که نظم و حاکمیت ملی را وعده میدهند و قرار است از ورودِ مهاجران غیرقانونی جلوگیری کنند.

بقای نوع انسان در گرو اتحاد است
آی ویوی
برگردان: عرفان ثابتی
انسان بودن به چه معنا است؟ این پرسش در کانون حقوق بشر قرار دارد. انسان بودن پیامدهای منطقیِ خاصی دارد: خودآگاهیِ انسانی و کنشهای معطوف به رعایت کرامت انسانی-اینها معنای ویژهای به مفهوم انسانیت میبخشد.
خودآگاهی انسان و کنشهای او تأثیر متقابل میان اندیشه و زبان فرد و جامعه را به وجود میآورد. کنشهای ما انسانها امنیت اقتصادی، حق آموزش، حق آزادی تجمع و آزادی بیان را به وجود میآورد و شرایط را برای حفظ آزادی بیان و تشویق تفکر جسورانه فراهم میکند. وقتی از تلاش برای رعایت کرامت انسانی دست برداریم، معنای اصلیِ انسان بودن را قربانی میکنیم، و وقتی تعهدمان به ایدهی حقوق بشر سست شود، از اصول اخلاقیِ خود دست برمیداریم. نتیجهی منطقی این امر، تزویر و حماقت، ظلم و فساد، و بحرانهای حقوق بشریِ بیپایانی است که امروز در دنیا میبینیم.