دکتر حفیظ شریعتی
هزارههای اهلسنت غزنی بیشتر ترکان کهناند که خود را تاجیک میخوانند. ترکانی که در دوران پادشاهان غزنویان ساکن غزنی شدهاند. این ترکان برخی اکنون خودشان را ترک میخوانند، دلیلشان این است که از ترگن و مانند آن هستند و سابقۀ ترکتباری دارند؛ اما در زبان گفتار، فرهنگ، آداب و رسوم و زندگی معیشتی و شیعه بودن هزارهاند. آنان سازمان مردمی و دانشجوییای هم به نام «سازمان انسجام جوانان ترکان غزنه» ایجاد کردهاند. البته دغدغۀ ترکتباریشان منهای هزارهها نیستند. برخی از این ترکان که در حقیقت هزارهاند، خود را تاجیک میدانند و بیشتر در داخل شهر زندگی میکنند. اینان از آنجایی که اهلسنتاند و شیعیان غزنی هزارهاند، تاجیک خوانده شدهاند و خود نیز به این باور رسیدهاند. برخی دیگر از هزارههای اهلسنت غزنی خود را مغول میخوانند و در منطقۀ مغولان زندگی میکنند. اینان نیز از نظر ظاهر، زبان گفتاری، آداب و رسوم با هزارهها تفاوت چندانی ندارند. عدهای از هزارههای اهلسنت در اطراف غزنی و در السوالی اندر زندگی میکنند که اکنون پشتوناند. اینان زبان گفتاری و همانندی با هزارهها را از دست دادهاند.
دکتر حفیظ شریعتی
در گذشته بهسود به بهسود مشرقی و بهسود میدان تقسیم میشده است که نام پیشین آن میدان یا میدانشاه بوده است و برخیها هم خوات گفتهاند و در اطلس چاپ لندن بیسوک را شیخمیره ضبط کرده است. هزارههای بهسودی در گذشته در ولایتهای لوگر، ننگرهار، کابل و لغمان زندگی میکردند. عبدالقادر مالوهیی از اویماق بهسود و امیر آقبوغا بهسود نام برده است و امیر آقبوغا بهسود را صاحب قرآن ایالت قوم بهسود میشمارد.
دکتر محمد شاری
جناب ناشناس حرف تازه و عجیبی نگفته. مرحوم عبدالحی حبیبی، در کتاب «تاریخ خط و نوشتههای کهن افغانستان» کهنترین متن نوشتاری زبان پشتو را نسخۀ خطی «خیرالبیان»، نوشتۀ بایزید انصاری، مشهور به پیر روشان میداند که بهخط فقیر بهارتویی [جایی در ورای خیبر] به تاریخ 20 رمضان 1261ق. برای خیر خاتون نوشته شده و نسخۀ خطی واحدۀ آن در کتابخانه توبنگن آلمان غربی است و خط آن نستعلیق متوسط است و ارزش هنری فراوان ندارد. (حبیبی، 1350: 119).
نویسنده: عباس دلجو
تنها ماخذی جعلی ای که قدمت زبان پشتو را به زمانههای دور میبرد، کتاب «پته خزانه» بود. کاشف پته خزانه مرحوم عبدالحی حبیبی بود که نویسنده کتاب پته خزانه را شخصی به اسم محمد بن داوود هوتکی ذکرکرده و نوشته است که کتاب «پته خزانه» را در بهار سال ۱۳۲۲ خورشیدی از کویته - پاکستان پیداکرده و در این مورد چنین ادعاکرده است: "... نسخهی از آن دُرشاهوار{پته خزانه} در بهار سال ۱۳۲۲ ش به دستم افتاد. بعد از آن که از اهمیت آن واقف گشتم، آن را به حضور شوقمندان ادب ملی و در حلقههای ادبی و علمی عرضه داشتم و مورد دلچسپی فوقالعاده تمام دانشمندان و ارباب ذوق و علم واقع گردید. مخصوصاً والاحضرت سردار محمد نعیم خان وزیر معارف که از جوانان علمدوست و ادب پرور اند، در انکشاف این کتاب و تصحیح و طبع آن تشویق معارف خواهانه فرمودند. ..."{عبدالحی حبیبی، پُته خزانه، چاپ دوم، قسمت مقدمه، صفحه ب،کابل، ۱۳۳۹ ش،}
فاضل کیانی
به بهانه اینکه جناب ناشناس بر اساس وجدان سالم انسانی خویش، جعلی بودن کتاب پُته خزانه را برمَلا کرده است، من هم پیش از مرگم فریادنامهای برای محققان و مورخان منصف تاریخ و آیندگان خود می نویسم.
دوستان! تحریفاتی که در تاریخ رخ داده، و بهویژه تحریف کتب تاریخی یک قرن اخیر که به منظور اهداف سیاسی و استعماری در اروپا و افغانستان و ایران نوشته شده، بسیار پیچیده و شگفت آور و ریاکارانه و غیر قابل باور و شیطانی و مغلطه آمیزتر از آن است که ما در آغاز تصور می کنیم.
دوستان! اگر تواریخ قدیمه و جدید را در کنار هم بخوانید، به این نتیجه قطعی میرسید که: نه تنها کتاب «پُته خزانه» جعلی است، بلکه بسیاری از کتب و دانشنامه های جدیدی که ما امروز به آنها ایمان و باور کامل داریم، نیز جعلی و دروغ و سیاسی و فاقد منابع و اسناد و ریشه های تاریخی هستند و جعلکاران قهار سیاسی و استعماری، دروغهای مدرن خود را با لعاب علم و آکادمیک و تاریخ علمی پوشانده و بر ما فروختانده اند.
مثلا:
ادامه مطلب: پُته خزانه و فریادنامه ای به محققان و مورخان منصف