محمد مرادی

یادداشت حاضر را برای چهاردهم فوریه که برابر با چهلمین سالروز قتل سفیر آمریکا در کابل بود، نوشتم اما فراموش کردم که منتشر کنم. خُب، حالا هم خیلی از تاریخ آن نگذشته است و برای انتشار جا دارد. روز چهارشنبه چهاردهم فوریه ۱۹۷۹میلادی برابر با ۲۵ دلو ۱۳۵۷خورشیدی زمان «تره‌کی- امین» بود. «آدولف دابس» سفیر آمریکا در افغانستان، توسط چهار فرد مسلح که یکی از آن‌ها لباس پلیس به تن داشت، در جاده «طره‌بازخان» شهر کابل ربوده شد. گروگان‌گیران، دابس یا دابز را بهاتاق ۱۱۷ «هتل کابل»، انتقاد دادند.


برگرداننده: عبدالعلی محمدی
سلام و روز بخير
از اين‌که اين‌جا هستم، خرسندم و از انستيتوت صلح ايالات متحده برای ترتيب اين برنامه تشکر و از شما بخاطر [وضع نامساعد] صدای خود عذرخواهی می‌کنم؛ اين بخاطر آن است که در این مدت روز دو ساعت يکسره با طالبان گپ زدم.
همين چند ماه پيش وظيفه گرفتم که تا امکان صلح را در افغانستان مورد بررسی قرار دهم؛ بخاطر حمايت از امنيت ملی و اهداف ما در افغانستان به خصوص تهديد تروريزم [عليه ما]. به علاوه، برای حفاظت از دستاوردهای افغانستان در سال‌های اخير و ضرورت ايالات متحده برای نهادن و کاستن بار افغانستان از دوش خود.

محمود طرزی برای هویت ملی، عناصر درهم تنیده‌ای چهارگانه را تعریف کرد. اول: دین که مراد از آن مذهب فقهی حنفی بود. دوم: میهن‌پرستی. سوم: سرزمین پدری یا وطن. چهارم: ‌ملت که ترکیبی است از عنصر یاد شده‌ی قبلی.

  • جاناتان اِل. لِی
  • ترجمه: محمدحسین حسرت

افغانیتِ طرزی اما خیلی فراتر از  تقویت محض زبان و فرهنگ پشتو رفت و او بر این استدلال پای فشرد که «افغان» می‌باید تنها انتخاب رسمی ملی تمام شهروندان افغانستان باشد، غافل از این‌که این کشور دارای ملتی است با تنوع فرهنگی و قومی و اکثریت جمعیت آن مرکب از  مردمی بوده‌اند که از لحاظ قومی، افغان نیستند. ‌به این ترتیب، محمود طرزی، در جست‌وجوی تحمیل هویت ساختگی و ناآشنا بر گروه‌های قومی ـ زبانی غیر‌افغان برآمد که با آن کارش، اختلاف‌ها و گسست‌های مذهبی، منطقه‌ای و قومی زیادیِ را به طور غیرمستقیم دامن زده و وخیم‌تر ساخت و بخش وسیعی از جمعیت را عملاً به غیر‌خودی و اقلیت تبدیل کرد. این کار شبیه ‌اعلام حکومت انگلیس بود‌ که مردمان اسکاتلند، ویلز و ایرلند را واداشت تا رویِ پاسپورت‌های‌شان، فقط نام انگلیسی را برگزینند.

 

پوتینی که قبلا می‌شناختم، پوتینی که اکنون می‌شناسم: پوتین از بسیاری جهات مانند دونالد ترامپ است، اما او به خوبی می داند که چگونه از دستگاه های امنیتی برای ترور و تخریب در داحل و خارج استفاده کند.

برگردان: اکبر گنجی

فرانتس زدلمایر، مشاور امنیتی آلمانی و دوست سابق پوتین
نیویورک‌تایمز

رییس‌جمهور روسیه، ولادیمیر پوتین کریسمس امسال را با دستگیری یک توریست آمریکایی به عنوان جاسوس جشن گرفت. پاول ویلان برای شرکت در یک مراسم ازدواج به مسکو رفته بود. اما پوتین به یک گروگان نیاز داشت تا او را برای معاوضه احتمالی با یک بانوی روس به نام ماریا بوتینا از نزدیکان کرملین در اختیار داشته باشد. این خانم در آمریکا به اتهام برقراری ارتباط غیررسمی با افرادی که از نفوذ و تأثیرگذاری بر سیاست این کشور برخوردار بودند، بازداشت است.

سم واکر

برگردان: افسانه دادگر

در ژانویه‌ی 1952، هنگامی که نام دوایت دی. آیزنهاور به عنوان نامزد حزب جمهوری‌خواه بر برگه‌های رأی‌گیری در انتخابات مقدماتی در نیو همپشایر ظاهر شد، تعداد بسیار کمی از آمریکاییان می‌دانستند، یا به این موضوع اهمیت می‌دادند، که او به کدام حزب تعلق دارد.

اهمیتی نداشت که فرمانده‌ی پیشین متفقین در جنگ جهانی دوم را حامیانش بدون اجازه‌ی خود او به انتخابات مقدماتی وارد کرده بودند و او به راستی علاقه‌ای نداشت که شانس خود را برای رئیس جمهور شدن بیازماید.