خانم شاه گل رضایی
چند روز است كه جنجال ها و صف بندي هاي مرتبط به جنبش روشنايي محور اصلي بحث فضاي مجازي را تشكيل ميدهد. با وجوديكه ميدانم كه قضاوت در فضاي مجازي در افغانستان در خيلي از موارد شباهت به محكمه صحرايي دارد كه بدون تحقيق و حتي بدون خواندن كامل متن به مجازات افراد منجر ميشود؛ اما با آنهم با درك شرايط دشواري كه مردم ما و جنبش روشنايي با آن روبرو است موارد ذيل را لازم به تذكر ميدانم:
احمد بهزاد: نکاتی پیرامون انتشار گزارش مالی
جنبش روشنایی که از همان آغاز شکلگیری در برابر فیصله ظالمانه ۱۱ ثور کابینه حکومت افغانستان، متکی بر حمایت ها و همراهی های مردم عدالتخواه خود در داخل و خارج از کشور بوده است، اولین جریان مهم اجتماع ماست که نسبت به انتشار منابع مالی و صورت مصارف و هزینه های خود اقدام می کند. بدون تردید این اقدام جنبش روشنایی همانند سایر نوآوری ها و اقدامات اثرگذار آن در عرصه فعالیت های مدنی، می تواند الگویی برای سایر جریان های اجتماعی باشد. متاسفانه گرد و غبارهای مجادلات چند روز اخیر در فضای مجازی نگذاشته است انتشار گزارش مالی، ضمن پاسخگویی به بسیاری از شایعات و اتهامات، حجم و گستره تلاش، پشتکار و فعالیت های دوستان ما در شورای عالی مردمی، ستادها و کمیته های موقت و دایمی را به تصویر کشد.
نگارنده: محمد اسلم جوا
جنبشهای اجتماعی هم در تأسیس و هم در تداوم و استمرار خود با مسایل و پیچیدگیهای زیادی روبهرویند؛ از مسألة سازماندهی و هماهنگی گرفته تا مسألة تأمین لوجیستیک و برنامهریزی برای ادامة فعالیت جنبش. در این میان دو مسألة اساسی برای جنبشهای اجتماعی وجود دارد که در صورت حل این دو مسأله، میتوان به بقا و استمرار آنها امیدوار بود.
حزب وحدت اسلامی از لحاظ سیاسی می خواست، هزاره ها را -چه سنی و چه شیعه- متحد سازد، تا انسان هزاره هویت انکار شده خویش را احیاکند. و بتواند در معادلات قدرت وزنهای باشد. سرنوشت خویش را خود رقم زند. در قاعده بازیهای سیاسی نقش تأثیر گذار داشته باشد. دستیار دیگران و انسان درجه دو و سه نباشد. و از حقوق شهروندی برابر برخوردار شود. با شهادت مزاری، این آرمان به خون خفت و به خاک رفت. و حزب وحدت به جزایر نفاق و ناهمگن تقسیم شد و قدرت هزاره ها نه تنها تضعیف گشت؛ که انسان هزاره در معادلات سیاسی، وجه المعامله دیگران -چون کرزی و اشرف غنی و شیر زی - در بازار مکاره و سیاست مافیایی قرار گرفت.