هدف اصلی از عزاداری اول خودسازی وبعد پیام رسانی پیام عاشورا با نتایج مثبت باید باشد اگر غیر از این باشد نه تنها عزاداری بی محتوا خواهد شد؛ بلکه نتایج نا خوشایندی را ببار خواهد آورد. عزاداران حسینی دو آتشه، نه در پی خودسازی خویشند ونه به نتایج عزاداری درست ومنطقی میاندیشند، آنهم عزاداری در سرک های جامعه سکولار وبی باور به مذهب.
حسن رضایی
تراژدی خونین عاشورا، یکی از تراژدی هایی است که میلیون ها انسان را در سراسر جهان، در هر آغاز سال ه.ق. بسیج میکند و به پای تریبون های و عظ وخطابهی واعظان و سخنوران میکشاند. میخواهم، در این زمینه، نظری دوست محترمی را روایت کنم. - شاید راضی نباشد، که اسمش را یاد آوری کنم.ـ ایشان، در رابطه با تاریخ سیاسی خاور میانه و اسلام زیاد مطالعه کردهاست. جغرافیای خاور میانه را میداند. روزی باهم در رابطه با عاشورا صحبت میکردیم، ایشان میگفت:«به جای این که مسلمانان و اعراب، در آغاز سال هجرت پیامبر اسلام و تغییر تاریخ اعراب، آغاز سالروز تاریخ انقلاب جهانی اسلام را جشن بگیرند، عزا داری میکنند»؛ زیرا که در سال ۶۱ هجری حسین نوادهی پیامبر اسلام، توسط خود مسلمانان در باری، و لشکریان حاکمیت استبدادی شام و کوفه، در کربلا، همراه یارانش شهید شدند.
برگردان: عرفان ثابتی
درآمد: با برآمدن جمهوری اسلامی، روایت شیعیِ شهادت، که تا آن زمان بیشتر بر مظلومیت امام حسین تأکید میکرد، رنگی سیاسی به خود گرفت و به خدمت اهداف ایدئولوژیک درآمد. در مقابل، روایت آیین بهائی از شهادت، که آن را آخرین چاره برای اثبات صدق عقیده میداند، بهائیان ایران را به "استقامت سازنده" تشویق کرد.[1]
این مقاله به مناسبت 18 سپتامبر، هشتادمین سالگرد تصویب قوانین نژادپرستانه در ایتالیا، منتشر میشود.
در سال 1848، کارلو آلبرتو، پادشاه ایتالیا قانونی را امضاء کرد که بر اساس آن همهی شهروندان ایتالیایی با یکدیگر برابر بودند. نود سال بعد، نوهی او قانون دیگری را تنفیذ کرد که به این برابری پایان داد و بر تفاوت میان شهروندان درجهی یک و دو صحه گذاشت. یهودیان، که تا آن زمان با دیگر هموطنان خود «همسان» بودند، عضو نژادی «متفاوت» و پستتر شمرده شدند. ایتالیا با مشکلات فراوانی دست به گریبان بود و بنیتو موسولینی، نخست وزیر وقت که حاضر به پذیرش اشتباهات خود نبود، میخواست تقصیر را به گردن دیگران بیندازد. بنابراین، با جعل مفهوم نژاد «ناب» ایتالیایی، یهودیان را دشمنان داخلی کشور جلوه داد و مردم را علیه آنها برانگیخت. فاشیستها روی دیوارها مینوشتند: «همهی یهودیان جاسوساند.» و «همهی یهودیان را باید کشت.»
برخورداری انحصاری ملایان از رسانه های سنتی، مانند منبر و مسجد و تکیه خانه، تأثیر شگرف و بی بدیل آنان را برشکل دهی بینش عامه، نفوذ عمیق برلایه های پیچیده ی حوزه ی عمومی و حتا اشراف بر جزئی ترین امور خصوصی توده های مذهبی قایم ساخته است. این تأثیرات را می توان در سیرتِ رفتار، شیوه ی گفتار، الگوی روابط اجتماعی و باورها، آیین ها و مناسک مذهبی شان اندازه گرفت.
نویسنده: محمد رجا رفیق
بنا را بر مختصرمی گذاریم. خرافات به طور خلاصه؛ رفتارو کردارفردی ویا اجتماعی است که پایه ی عقلی ومبنای علمی ندارد.خرافات در سایه وحمایه ای فرهنگ, دین وعقاید که مبنای علمی وعقلی نداشته ویا کمتر دارند, دررفتار اجتماعی مردم انعکاس می یابد. به هر اندازه که جامعه ,از نور دانش وآگاهی بهره مند باشد به همان تناسب خرافات ازروان اجتماعی رخت بر می بندد. در جامعه ای که علم ودانش حضور دارد تمام رفتارها وروابط انسانی بر اساس سنجش, حساب وکتاب عقل وآگاهی انجام می یابد. در چنین جامعه ای, انسان ها معمولا برای انجام رفتار فردی وکردار اجتماعی , سود وزیان آن را می سنجد. بطور نمونه خرافات در جامعه ما این ها است . برای سوگواری در محرم تیغ زنی,زنجیرزنی, قمه زنی,زنجیرانداختن به گردن انسانی که مثل حیوانات درزیارتگاها بادست راه می روند ویا ملای برسراوسوار می شوند. دست بوسی سادات, نحس شمردن روز ها یا تاریخ از ماه مثل چهار شنبه یا تاریخ13 ,آب انداختن از پشت مسافر,پاک نکردن خانه از پشت مسافر برای یک هفته... البته این ها نمونه ها است. در هرآیین ودین وفرهنگی ,منطقه وکشوری, با انواع خرافات مواجه هستیم.
زمانی که یک حزب یا گروه سیاسی به تنهایی تعیین کننده سیاست و حکومت نیست، گروه های چندی با هم ایتلاف میکنند تا سیاست و حکومت را به پیش ببرند. شواری ایتلاف پیشاور و شورای ایتلاف مشهد یادمان هست. ایتلاف شمال نیز. این ایتلافها محصول تکثر سیاسی و نبود محور واحد بودند.
نویسنده: حمزه واعظی کارشناس ارشد امور اجتماعی
ایام محرم، بهانه ای است برای طرح یکسری مقولات که دایما در ذهن و جان مان و نیز در روش و بینش اجتماعی ما خلجان و جریان دارند. پدیده ی محرم و برخی از جلوه های خرافی ناشی از رفتارهای جمعی و باورهای گروهی آن، مهمترین سوژه ای است که فیسبوک نویسان مارا به جدل و جدال وا می دارد.
وقتی می گوییم، فلسفه پست مدرن یعنی فلسفه ای که ساختارها و مبناهای فلسفه مدرن و پیشا مدرن را به عنوان اصول و مفروضات قطعی، قبول ندارد و معتقد است که باید این ساختارهای پذیرفته شده را بازبینی کرد و کنار گذاشت.
ماهرخ غلامحسین پور
دم غروب یک روز خردادماه زیر آسمان هرات تمام غربت تهرانم را بهآنی گم میکنم. بعد از سالها تبعید نانوشته، آنجا اولین شهری است که مردم با کلمات مأنوس فارسی به همدیگر «صبح به خیر» یا «درمانده نباشید» میگویند، اتفاقی که حتی در کوچه پسکوچههای آشنای «باکرکوی» و «امینونو» استانبول هم رخ نمیدهد. خیال میکنم آمدهام خانه، کنج ایوان خانهی پدری.