حمزه واعظی کار شناس ارشد امور اجتماعی

(تیوری انتقال جنگ از شمال به مرکز)

آن گونه که برخی از رسانه‌ها از قول مقامات وزارت داخله نقل کرده اند، حکومت غنی قصد دارد قوماندان علیپور را دستگیر کند. اگر چنین عزمی وجود داشته باشد، باید یقین کنیم که حاکمان ارگ بر یک خبط خطرناک و اقدام خوفناک دست می زنند.

احد بهادری

اشرف‌غنی از دستگیر و کشته نشدن علی‌پور زخم‌خورده است و احساس حقارت می‌کنند، به همین دلیل دیر یا زود برای دستگیری و یا حذف علی‌پور دوباره اقدام خواهد کرد.
اشرف‌غنی نشان داده است که در سرکوب گروه‌ها و شخصیت های مؤثر غیر پشتونی که آرامش قبیله‌ای‌اش را برهم بزنند، بی‌رحم، دیوانه‌خو، خشن و لجوج است.
قیصاری را زندانی کرد، جنرال دوستم را از ترکیه آورد تا شورش شمال را خاموش کند و بعد معلوم نیست در کجا در حصر خانگی‌اش انداخته است. اشرف‌غنی تنها دو روز پس از مصاحبه‌ی عطا محمد نور که گفته بود:«در سه‌روز می‌تواند ارگ را تصرف کند»، مزار رفت دو شب و دو روز در همسایگی عطا محمد نور هر طور که دلش خواست مانور داد و گفت: «به یک دزد اجازه نمی‌دهم که امنیت بلخ را خراب کند».

برگردان: کیوان مهجور

استفان هِسِل

در سال ٢٠١٠ کتاب کوچکى منتشر شد که در مدتى کوتاه سه و نیم میلیون نسخه از آن به فروش رفت و حکم کتاب مقدس یا مانیفست جنبش «اشغال وال استریت» را پیدا کرد. آن‌چه می‌خوانید شرح حال نویسنده و ترجمه‌ی متن این کتاب است.  

سردار قلندری(کارشناس ارشد مدیریت إجرائی)

مقدمه

وضعیت افغانستان در این مقطع از زمان و به طبع آن وضعیت هزاره ها در شرایط موجود، اکثریت کسانی را که نگران سرنوشت این ملت هستند به پویش و جستجو وا داشته است وضعیت موجود، وضعیت مطلوب برای مردم نیست، پس مشکلی وجود دارد، برای شناخت ریشه های وضعیت موجود، باید قوتها و ضعفهای داخلی هزاره ها و همچنین فرصت ها و تهدیدهای محیطی و خارجی تأثیر گذار مورد وا کاوی قرار گیرند. فرصت ها و تهدیدهای خارجی همیشه به صورت کم یا زیاد وجود خواهند داشت و چندان در کنترول نمی باشند و لازمۀ بهره برداری از فرصت ها و مقابله با تهدیدات خارجی، افزایش قوت ها و کاهش ضعف های داخلی می باشند.در این شماره از نوشتار به یکی از دلایل داخلی تأثیر گذار و بوجود آورندۀ وضعیت موجود پرداخته می شود و در نوشتاری دیگر راهکار و یا راهکارهای عبور  به بررسی گرفته می شود.


نویسند: قنبرعلی تابش


رنج تاریخی که انسان هزاره در سرزمین افغانستان متحمل شده است خارج از وصف قلم است. غم کجا و قلم کجا؟ خدا یا تو میدانی که این غم نوشتنی نیست. نوشتن کجا و گریستن کجا؟ این غم حتی گریستنی نیست. گریستن کجا و سوختن کجا؟! قلم چه می داند خواهر اسیر هزاره که در شبیخون لشکر عبدالرحمان از ارزگان به اسارت رفت, هنگام جان سپردن در دورترین گوشه این خاک, چه وصیتی به ما و بازماندگان خویش داشته است؟ واژه ها چه می دانند او کدام آرزوها را با خود در گور برده است؟ و با تکرار کدام نام از این جهان لب فروبسته است؟ ...

نقدِ دین در حوزه‌ی زبانِ فارسی

نسخه‌ی چاپی (پی دی اف)

دهقان زهما

تذکر:

مقاله‌ای را که در زیر مطالعه خواهید کرد، در اوایل سال 2011 میلادی به‌زبانِ آلمانی نوشته شده‌است. این مقاله در مجموعه‌ای از مقالات تحتِ عنوانِ «روحِ روابط بی‌روح؛ نقدِ دین و نظریه‌ی جامعه» به‌نشر رسید.(1) مقالات نشرشده در این مجموعه دست‌آورد یک کنفرانس است که از سوی «مدرسه‌ی شبانه‌ی مارکسیستی» و انستیتوی علوم اجتماعی در شهر هانوفر(آلمان) برگزار گردید.

( جمعی از روحانیان ادیان مختلف، اثر میر کالان خان، امپراتوری مغول، ۷۵-۱۷۷۰. موزه‌ی هنرمتروپولیتن، نیویورک)

جمیل آیدین

برگردان: پویا موحد

ایده‌ی برخورد دیرینه میان «دنیای اسلام» و «دنیای غرب» از اسطوره‌های خطرناکی است که در دوران مدرن به وجود آمده است. مبنای این اسطوره برداشت‌های تحریف‌شده‌ای از ماهیت‌ اسلام و ماهیت غرب، به عنوان دو تمدن کاملاً مجزا و متخاصم، بود. در اواخر قرن نوزدهم و در اوج عصر امپراتوری‌ها، استعمارگران با ترویج بنیادگرایی تندرو میان تبعه‌های مسلمان خود، بنیان‌های مفهومی برای «نهضت اتحاد اسلامی» را به وجود آوردند.

«به نظر من، یکی از اسطوره‌های بزرگ انسانی، یکی از بزرگ‌ترین آن‌ها تا به حال، داستان باغ عدن است. می‌توان 2000 سال به عقب برگشت و عالمان یهودی و مسیحی‌ای را یافت که می‌گویند، «این داستان را تحت‌اللفظی تعبیر نکنید.» اسطوره‌ها نظریه‌های علمی شکست‌خورده نیستند. آن‌ها ساختارهای پیچیده‌ای از تصاویر و صور خیال و قصه‌هایی هستند که آدمیان برای یافتن معنا در زندگی‌ ساخته و پرداخته‌اند. اسطوره‌ی آفرینش شکل ابتدایی داروینیسم، نظریه‌ی ابتدایی منشأ انواع، نیست؛ بلکه چیزی کاملاً متفاوت است.» شاخه‌هایی از خداناباوری که گری خودش آن‌ها را ترجیح می‌دهد در دو فصل آخر کتاب مطرح می‌شوند. آن‌ها فلسفه‌هایی‌اند که منشأ روایت‌های بزرگ نیستند. او آن‌ها را «خداناباوری عاری از پیشرفت» و «خداناباوری سکوت» می‌نامد. اولی نوعی پذیرش رواقی‌مسلک جهان عاری از قوه‌ی فاعله است، که در تفکر جوزف کنراد و جورج سانتایانا وجود دارد، و دومی شکل عارفانه‌ای از خداناباوری است که باروخ اسپینوزا مَثل اعلای آن است.»

محمد رفیق رجاء

درین ارزیابی, نگاهی کوتا وکلی به عمده ترین ومحوری ترین موضوعات کتاب در رابطه به افغانستان خواهم داشت. مقایسه آنچه که نویسنده درین کتاب گفته است, با واقعیت اوضاع سیاسی واجتماعی افغانستان , پس از یازدهم سپتامبر 2001 وپیامد های کنونی آن ونیز در مقایسه با انتظارات مردم, می تواند حد اقل معیارارزیابی فعالیت های نویسنده دراین کتاب باشد. روایت خلیل زاد از رویداد پس از یازدهم سپتامبر 2001 که منجر به اشغال افغانستان توسط "ناتو" گردید ,کتاب است جذاب, اطلاعات دست اول وبرخی آن به راستی تکان دهنده است. به نظر می رسد با توجه به انچه رخ داده است او , تمام واقعیت هارا افشا نکرده است. روایت او؛ از رخ داد ها, گاهی چند پهلو وقابل تامل است. مثلا در انجا که می گوید: دوستم را با بمب صوتی بر فراز خانه اش تهدید کردم وسرانجام تسلیم شد. اما هرگز نمی گوید که دوستم چرا مقاومت می کرد.خواست اصلی دوستم که برای امریکایها برضد طالبان جنگیده بود , چه بود.

مایکل آلن گیلِسپی

برگردان افسانه داد گر
 

تصور کنید با تفنگ شکاری خود قدم‌زنان در حال عبور از جنگلی هستید و به فضای بازی می‌رسید که در آنجا دو تروریست با شمشیرهای آخته‌ی خود می‌خواهند سرِ ده گروگان را بیخ تا بیخ ببرند. متوجه می‌شوید که تنها راه نجات آن‌ها این است که تروریست‌ها را بکشید. چه خواهید کرد؟ آیا واکنش شما به حمله‌های این‌چنینی علیه جان و حقوق انسان‌ها همیشه یکسان است؟