نقدی بر کتاب کوچه بازاریها
قسمت اول
دلایل:
دلیل اول: نویسنده در اول کتاب و در قسمت اهداء، برای برقراری ارتباط عاطفی با خواننده، کتاب را به ساکنان اچین و مادرانی که فرزندانشان در دهمزنگ شهید شده اند اهداء کرده است و با نام بردن از داعش تلاش اولیه و بدون دلیلی انجام داده است که نشان دهد ساکنان اچین و شهدای دهمزنگ هر دو توسط داعش هدف قرار گرفته است.
ادامه مطلب: کوچه بازاری ها، پروژه حکومت برای تبرئه از جنایت دهمزنگ
آقای دکترشریعتی هم رخت سفر بست. شاعر، نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه. آدمی که سالها قلم و قدمش در خدمت ایل و تبار و به ویژه زادگاهش جاغوری زیبا بود. می خواست پیشینه اجتماعی و تاریخی مردمش را مکتوب بسازد و تلخی ها و بی عدالتی ها و زجرهایی که هزاره ها در طول سده ها کشیده بودند، از پستوهای تاریخ بیرون بکشد تا درسی باشد برای زندگی امروز و آینده آنان. هر چند به برخی از پژوهش های ایشان ایراد هایی هم وارد است . با وجود این برخی از آثار شان در این زمینه اعتباری کسبکردهاست. به ویژه در بین جوانان و شاگردان که مشتاق احیای هویت اند .
روحالله بهزاد
هفتۀ گذشته کتابی در شهر لندن رونمایی شد که پسلرزههایش تا هنوز در حوزۀ زبانهای فارسی و پشتو قابل مشاهده و لمس است. این کتاب مجموعۀ سرگذشت زندهگی سیاسی، ادبی و هنری صادق فطرت ناشناس، هنرمند پرآوازۀ کشور است. این کتاب حاصل گفتوگوی صبور سیاهسنگ، یکی از نویسندهگان پُرکار با او است.
این کتاب تحت عنوان «ناشناس ناشناس نیست» چاپ شده است. صادق فطرت ناشناس در این کتاب به پرسش پیرامون مسایل تاریخی پاسخ گفته که واکنشهای گوناگونی را در جامعۀ افغانستان به وجود آورده است. آقای ناشناس در این کتاب احمدشاه ابدالی و امانالله خان را به تندی نقد میکند و نیز میگوید که کتاب «پته خزانه» جعل تاریخی است.
آقای وحیدی و دانشجویان هزاره امروز 19 / 1 / 1398 ناباورانه هدف کین تبعیض قرار گرفتند. چهار دانشجوی هزاره از دانشگاه کابل به دلیل پاکی و صداقت ملی شان در برابر بیگانه پرستان و مزدوران بیگانه اخراج شدند و عبدالرزاق وحیدی وزیر پیشین مخابرات و تکنالوژی معلوماتی، از دانشگاه کابل بازداشت گردیده و روانه زندان شد. این درحالیاست که در ماجرای دانشگاه به گفته ی ریس دانشگاه آقای فاروقی، عاملین رویداد تلخ دانشگاه در سال گذشته از بیرون دانشگاه آمده بودند و به شکل مشخص افرادی خاصی از مدرسه رحمان بابا وارد دانشگاه شده و رویداد تلخ و تراژیک دانشگاه را رقم زده بودند. بنابراین، گناه دانشجویان هزاره دفاع از حیثیت دانشگاه، علم و معرفت، اخلاق و انسانیت بوده که از سوی مهاجمین نقض شده بوده است. هتک حرمت دانشگاه و علم، اخلاق و انسانیت باعث شده بود که تعدادی از دانشجویان هزاره در آن ماجرا مقاومت نمایند و در واقع بخاطر پاکی و پاک زیستی خویش لت و کوب هم شده بودند. دولت به جای تقدیر از این دانشجویان آنها را از دانشگاه اخراج کرده است.
کوچهبازاریها در چهار فصل و ۶۶۰ صفحه نوشته شده است. فصل اول به پیدایش داعش در افغانستان، فصل دوم به گروگانگیری و سربریدن مسافران در زابل و سپس شکل گیری جنبش تبسم، فصل سوم به بررسی ماسترپلان برق افغانستان و تغییر خط برق ۵۰۰ کیلو ولت ترکمنستان از مسیر بامیان به سالنگ و فصل چهارم به جنبش روشنایی پرداخته است.
ادامه مطلب: کوچه بازاریها؛ روایتی از ظهور و زوال جنبشهای مدنی
«پټه خزانه» یا «گنجینه پنهان»، کتابی است که گفته میشود بین سالهای ۱۱۴۱ و ۱۱۴۲هجری قمری به مدت دو سال توسط «محمد هوتک» فرزند «داوود» در قندهار نوشته شده است. مؤلف، در مقدمه این کتاب گفته است که به سفارش «شاه حسین هوتک»، اقدام به تحریر کتاب پته خزانه کرده است. شاه حسین، برادر «محمود هوتک» فاتح اصفهان است که پس از لشکرکشی برادرش به اصفهان، حاکم قندهار شد. شاه حسین و محمود افغان، فرزندان «میرویس خان» هستند که اکنون مقبره میرویس، در منطقه «کهکران» در غرب شهر قندهار قرار دارد. محمد هوتک، کتابش را به سه خزانه تقسیم کرده است که شامل ۵۰ تن از شاعران زن و مرد پشتوزبان قدیم و معاصر نویسنده از قرن دوم تا دوازدهم هجری قمری است. «عبدالحی حبیبی»، مصحح کتاب پته خزانه در مقدمه این کتاب، یادآوری کرده که کتاب را در بهار سال ۱۳۲۲خورشیدی به دست آورده است اما او توضیح نداده که این کتاب چگونه در اختیارش قرار گرفته است. حبیبی که از نویسندگان معاصر افغانستان بود، در بخشی از مقدمهاش نوشته است :
اصغر سروش
شفقناافغانستان-اصغر سروش عضو شورای عالی مردمی جنبش روشنایی: قبل از اینکه در مورد گفته های آقای سعادتی که در کتابی که تحت عوانِ “پاسخ های من” به دست نشر سپرده بپردازم، چند نکته را با خوانندگان گرامی و وجدان های بیدار در میان میگذارم تا کلیدی شود برای ورود به اصل بحث و صحبت ها.
اول، در بیش از سه سال، شناختی که از آقای سعادتی دارم، او را یک انسان آگاه، با درد، با درک، شجاع، منطقی و ریزبین یافتم. این، برداشت شخصی من از آقای سعادتی است و شناخت حداقلی که از او بدست آوردم.